2777
2789

وقتی بچه تر بودیم رفت و امد ها بیشتر بود الان ادمای قدیمی کم تر و کمتر میشن خانواده مادریم که رسما از هم پاشیده 

چرا من دلم تنگ میشه براشون ولی اونا نه راحتن دوستای جدید و ترجیح میدن فقط تو اینستاگرام همدیگرو میبینیم... کاش حداقل تو خوابمم نیان

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من دوست دوران ابتداییمم یادم نمیره حذف ادما برام سخته😔 الانم خوابشونو دیدم دلم خیلی گرفت


منم مثل تو بودم یه مدت 

بعد تعجب میکردم چجوری بقیه آدم ها انقدر راحت همو فراموش میکنن

عزیزم همه اینجوری شدن منکه خاله ها و عمه و ... سالی یکبار عید نوروز میبینم از دوست خوشم نمیاد بخوایم جایگزین فامیل کنیم علت چشم همچشمی حسادت خودشون بچه هاشون که تحمل ندارند پیشرفت هم ببینند

سلام 

واقعا

اگر تنها، یک لبخند در خود داری آن‌ را به کسی‌ بده که دوستش‌ داری‌ و برات با اهمیتِ زندگی‌ کوتاه‌تر از اینه که صرفِ انسان‌هایی‌ بشه که بهشون اصلاً علاقه نداری‌ ایشالا لبخندات پایدار باشه 

زن داییم که با خود داییم هم رسما تو قطع رابطست طلاق عاطفی گرفتن مقصر دایی من هم هست از اول باید میدونست زنش توقعاتش بالاست اگه نون واسه خوردن نداشته باشن میره ارایشگاه موهاشو رنگ و فر میکنه ولی داییم انگار پیرمرد ۷۰ سالست اصلا به خودش نمیرسه.

قبلا خیلی باهم رفت و امد داشتیم الان ازش شماره هم ندارم امروز تولدشه تبریک بگم بهش

عزیزم همه اینجوری شدن منکه خاله ها و عمه و ... سالی یکبار عید نوروز میبینم از دوست خوشم نمیاد بخوایم ...

فامیلای شوهرم که از اول داغون بودن عمه بزرگش فوت کرد من سر سفرش نشستم یه عمه دیگشو با دامادش دعوت کردم پذیرایی خوبی ازشون کردم چند جور غذا و دسر. سه سال گذشته ما دونفریم دلش نمیاد تو یکی از مهمونیاش به ماهم یه تعارف کنه

تا این که مشکلات زندگیم زیاد شد و سنگ تر شدم و شدم مثل بقیه الان خیلی راحت تر آدم هارو میزارم کنار

من دوستم بعداز عقدم دیگه جواب تلفنامو نداد مامانشم در و روی مامانم باز نکرده بود. چون باعث اشنایی من و همسرم شدن ولی تو عقد دعوت نبودن من گفته بودم عقدم کوچیکه فقط چندتا از فامیلو میگم خبر داشتن حالا سالی یه بار میاد توخوابم صبحش خیلی غصه دار میشم. یا دختر داییم رو پای من بود همش مثل خواهر کوچیکترم بود چون اونا دنبال عشق و حال و پارتی و چیزای دیگن من دوتا بچه دارم منو گذاشتن کنار قبلا یه رفت و امد خیلی کمی بود از وقتی حامله شدم کلا اونم قطع شد

من دوستم بعداز عقدم دیگه جواب تلفنامو نداد مامانشم در و روی مامانم باز نکرده بود. چون باعث اشنایی من ...

چه جالب منم اونایی که دلم براشون تنگ میشه شده خوابشونو ببینم

آدم هایی که نمی خوان با آدم ارتباط داشته باشن به هر دلیلی نباید باهاشون ارتباط داشته باشیم وگرنه خودمونو کوچیک میکنیم گلم

تازه تو قضیه دوستت هیچی تقصیر تو هم نبوده پس دیگه سعی کن اصلا برات مهم نباشه

آدم هایی رو تو زندگیت راه بده که برات ارزش میزارن

فکر نکنی شعار میدمااا من همین چند وقت پیش مجبور شدم‌با آدم‌هایی قطع ارتباط کنم که خیلیی دوسشون داشتم و برام مهم بودن

اولش سخت بود ولی خودمو و ذهنمو کندم ازشون الانم آدمای جدیدی آوردم تو زندگیم

واقعا هیچی مهم‌تر از آرامش آدم نیست 

اینا که سببی و نسبی ان ما از خواهر وبرادرم میکشیم هعیییی

 

خواهر که ندارم. برادر که نگو ... قبل ازدواجش دوتا دوست صمیمی بودیم ازدواج که کرد کاملا منو گذاشت کنار میومد میرفت دلم میخواست بغلش کنم گریه کنم از دلتنگیش دلم خون بود. چندشب درمیون واسه شوهرم درد و دل میکردم گریه میکردم تا اینکه از دلم رفت دلم خیلی ازش شکست انقدر ازش ناراحتی دیدم و کشیدم بیخیالش شدم

مامان طفلی من مهمونی میکنه چند سال خاله بهانه نداری درمیارن بهش میگن همین غذا بیار درخونمان از اونور دختراشون برای کلاس گذاشتن هرروز سفر خارجی میرن عکس میزارن که داریم و میخوایم پولمون خرج خودمون کنیم ...


چاره ای نیست عزیزم دوران خوب دهه قدیم و مهربونی بدون بهانه تموم شده شما مثل اونها باش فراموش کن . 

سلام 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز