من ۱۹ سالمه با ی اقا ۲۷ساله ۷ماهه تو رابطم،قصدمون ازدواجه اما الان نه، خانواده ها هم تاحدودی درجریانن
قرار شده باهم اشنا شیم همو ببینیم
از سختگیری مامانم خسته شدم میگه باید نهایت ماهی ی بار همو ببینین وقتی هم میرم انقد زنگ میزنه عصبیم میکنه
تا ی ماه پیش همش درگیر درس بودم هیچجا نرفتم بهونش بود میگفت درس داری،الان دیگه میگه نه کلا نمیزارم و ...
دلیلشم اینه ک اگه ببینیش ارزشت میاد پایین😐😐 اخه چه ربطی داره مگه ماهی ی بار زیاده ،میگممامان همسن های منو ندیدی ،انقد بهم سختگیری کرده روحیم داغون شده،شرایط درس ،پشت کنکور بودن و همه چی بهم فشار اورده بی حوصله شدم میگه چون با کسی در ارتباطی با من سرد شدی ،درک نمیکنه