شوهرم بیکار شده از صبح ک از خواب بیدار میشه بهانه میگیره مثال میزنم چرا اینطوری اینجا رو تمیز میکنی
سوپ تو چار ساعت جا نمی افته باید تا شب روشن باشه
چرا دیشب با من حرف زدی من تو اتاقم با من حرف نزن
چرا تلویزون زیاد بود با صدا بلند خندیدی
چرا قرآن این طوری میخونی
چرا تا من چایی میخورم شروع ب تمیز کاری میکنی
چرا زودتر بیدار اردی
آب جوش اومده بود چایی دم کردی ؟!
لباستو چرا عوض کردی
چرا اینو شستو
چرا اینطوری مسواک میزنی
من غذا نمیخورم برای خودت درس کن
چرا برای من غذا درس کردی
چرا ب بطری خالی ها دس زدی
تو اتاق من نرو
چرا اینو ب مامانت گفتی
چرا ب بابام خسته نباشید نگفتی
غذا چرا موند
یخچال و باز میکنی سریع ببند
دهنت چرا بو میده
منو ب حال خودم بذار
پنکه چرا روشنه
پنجره چرا نبستی
و....
ب خدا خسته شدم
همه اینا رو باهم الان داره
نمیدونم چیکار کنم فقط بهش گیر نمیدم همش میگم باشه ولی دارم اذیت میشم