سلام دوستان من الان نزدیک ب ده ساله ازدواج کردم و خانواده همسرم خیلی اذیتم کردن خواهراش همش دخالت میکردن اذیت میکردن دو بار هم کتکم زدن دو سه بار قهر کردم رفتم هر سری پدرشوهرم اومده چرت و پرت گفته منم دیگه تحملم تموم شده بود همه رو ب باد فحش دادم البته اول اون فحش داد ب خانوادم توهین کرد ب منم چشامو بستم دهنمو باز کردم بخدا انگار خستگی ده سال از بدنم در اومده انقدر راحت شدم همش میریختم تو خودم افسرده شده بودم والا الان حالم خوبه 👍بنظرتون کار خوبی کردم یا نه
شوهرم همیشه طرفداری اونارو بیشتر میگیره ولی دیگه دید تحملم تموم شده چیزی نگفت😁😁😁
جلوی شوهرت به پدر شوهرت گفتی
سلام.مادر سه دختر هستم .سال ۹۸وقتی دختر سوم را باردار بودم بی خوابی های شبانه مرا با نی نی سایت آشنا کرد وقتی هدیه خدا به دنیا آمد چند ماهی از نی نی سایت دور شدم و بعد باز برگشتم چند وقتی دیدم وخواندم دعواهای مادر شوهر و جاری و عروس و زن برادر .سپس خواستم با کاربری جدید وارد شوم .پس قدیمی هستم هرچند تاریخ عضویتم جدید است