من قرار بود برای کنکور امسال بخونم اولش با انگیزه شروع کردم چند ماه 10 ساعت خوندم تا اینکه یه مهمونی دعوت شدیم من به خانوادم گفتم نمیام حواسم پرت میشه چون بعد از سال ها نشسته بودم و واقعا داشتم درس میخوندم بهم گیر دادن نه بیا حتما نیای مادر بزرگت نگران میشه نمیزاره ما بشینیم اونجا انقدری هی بهم گفتن که آخر رفتم یه مدت حواسم پرت بود تا اومدم خودمو جمع کنم گیر دادن دخترعموت مراسم داره پاشو بیا باز به زور بردنم فقط برای نهایی تونستم یکم خودمو جمع کنم بخونم بعد الان گیر دادن که تو اصلا درس نمیخونی امسال هر چی قبول شدی میفرستمت بری مگه زوره؟نمیدونم چطور باید باهاشون برخورد کنم من افسردگی دارم عصبیم تمرکز ندارم با کلی تلاش خودم تونستم یکم روتین زندگیمو درست کنم حال روحیم داغونه مادرم به همه چی گیر میده پدرم میشینه در گوشش هی میگه این بیخیاله نمیخواد تلاش کنه بعد میشینه به من میگه من بهت ایمان دارم مادرمو میندازه به جون من خواهرمم که از همه بدتر بعد به من میگن اگه بهت فوش میده باهاش بساز ککمکش کن اهمیت نمیدن منم نیاز به کمک دارم نمیتونم اینطوری ادامه بدم میخوام ازین وضع در بیام چون از بچگی ساکت و حرف گوش کن بودم هی میزنن تو سرم یعنی واقعا راهی نیست بهشون بگم زندگی خودمه کاش بتونم کاری کنم دیگه بچه نیستم فقط نیاز دارم روحمو اروم کنم که تلاش کنم
جیییغغغغغغ بزن بگو زهر ماررررر مگه میزاری شماها😐😂💔
این مشکلات خانوادگی همبشه هست ولی اگه خیلی اذیت میشی برو پیش مشاور خانواده
۸۰ در صد اینجا کسایی هستند که دارند از خانواده می‌نالند
اگه بگم سر من چی اومد بین اون تشویقات خانواده هاجو واج میمونی خانواده یه مدت میبرن میزارن رو سرشون یه موقعه دیگه از بالا پرتت می‌کنند زمین
تجربه چن سالمو میگم منم تو این سن تو تا ۵ سال بعدش در رنج حرفها و نیشو کنایه ها و بدبینی ها قرار گرفتم و چقدر که شکنجه روحی نگرفتم با خودم لج کردم داشتم‌از خودم انتقام‌میگرفتم زده شدم افسرده شدم هنوزم ادامه داره اما بین همه این زخم زبونها من تلاشمو لاک‌پشتی میکردم اول تمرکز کردم حسابی به درس تا ارشد خوندم بعدش دو سال اینور اونور دنبال کار بگرد باز اون حرفها برگشت نیش کنایه هر کسی از خونواده ضربه ای به روحم زد تا اینکه استخدامی شرکت کردم با گریه درس میخوندم تا اینکه قبول شدم و الان جرات اظهار نظر در کارهامو ندارن هر چند یه روزایی میشه یادشون میره چون از بس عادت کردن به توهین تحقیر ولی بعدش میدونن این بار با دفعات قبل فرق داره
برو دانشگاه کنارش بشین درستو بخون قبول که شدی تو کنکور انصراف بده
وقتی اونا مجبورت میکنن توام برو ولی اینبار دست از هدفت نکش همون دانشگاه فرصت خوبیه بری تو کتابخونه درست بخونی وگرنه خونه تمرکز نداری
من یه دور رفتم دانشگاه سه سال تلاش کردم بهشون بگم من نمیتونم توی این رشته حتی هر ترم توی انتخاب واحد هم مشکل داشتم اخرم دانشگاه گفت برو ما برات انتخاب واحد نمیکنیم دیگه عملا از دانشگاه انداختنم بیرون پوفففف مرسی از کمکت