پریروز یه دعوا داشتیم، تمام روزشو با گریه گذروندم
بعد که شبش اومد گفت فردا باید 6بره سر کار و خوابید
امروز تا11و نیم شب به گفته خودش سر کار بود
وقتی اومد یه پیام داد و باهم چند دقیقه حرف زدیم
بهش گفتم خستم،،،، از انتظار، گفتم قلبم گرفته انگار، یهو وسط چت گفت یلحظه، رفت
رفت و من یک ساعت منتظر موندم
چشمام خشک شد، نیومد...