2777
2789

من عقدم یک و نیم ساله و امشب مادر شوهرم شام دعوت کرده بود با خانواده

و خانواده خودشم بودن ینی خاهر برادراش

بعد من با یکی از خاهراش مشکل داشتم یسری و مامانم تذکر داد سر یه قضیه ای که من بیمارستانی شده بودم بخاطر اون 

حالا امشب همش خالش چشم غره میرف به مادر من 

مامانمم خیلی ارومه کلا عکس العملی نداره

من حرصم گرفته بود بعد مادر شوهرم پاش سر خورد تو اشپزخونه خورد زمین

من شنیدم که خاهراش میگفتن خانواده من چششون کردن و نحسن

حالم خیلی بده. حالم ازشون بهم میخورهاصلا ننشستن کنار ملمانم اینا نمیدونم چی بگم به مادر شوهرم که بفهمه فهمیدم بی احترامیای اونارو

رو دلم سنگینی میکنه اگه نگم بنظرتون چی بگم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرشوهرت بنظرت طرف شمارو میگیره یا طرف خواهرشو؟؟

هیچی نگو با چغلی کردم و حرف اوردن وبردن همین اول زندکی خودتو کوچیک نکن 

دفعه های بعد به همون ادما بی محلی کن و دیک نزو پیششون 

خیلی عجله میکنه و هولههمش یه بلا سرش میاد ولی من انقد ناراحتم برا بی احترامیشون که بغضم گرفته

توجه نکن بهشون 

آدم بد ذات همه جا هست 

ولی اگه تونستی یه جوری تیکت رو بنداز

ما باور کرده ایم که خداوند ما را از بالا میبیند. اما او در واقع از درون مینگرد ❤️...
مادرشوهرت بنظرت طرف شمارو میگیره یا طرف خواهرشو؟؟هیچی نگو با چغلی کردم و حرف اوردن وبردن همین اول زن ...

حرف در نمیارم که 

ولی خیلی ناراحت شدم گریه م گرفته از دسشون انقد ادمای کثیفین

شماهم یه شب دعوتشون کنین خواستن برن بگین ایشالا بهتون خوش گذشته باشه چون ما عادت نداریم به مهمون بی ...

فک نکنم ما دیگ خاهرای مادر شوهرمو دعوت کنیم

بنظرت چی بگم که غیرمستقیم باشه ولی بفهمه منظورم چیه

سلام عزیزم همچین مواقعی ب روشون بیاری هم تو ادم بده میشی ولشون کن اهمیت نده میدونم سخته اما تجربش دا ...

من رابطه م با همسرم خوبه خداروشکر

ولی این خالش یه عفریته به تمام معناس

پدرشوهرم خیلی دوسم داشت ولی این خالش یه تهمتی بهم زد یه حرفایی درست کردن که از چشم پدر شوهرم افتادم

ازشون متنفرم وقتی میبینمشون حالم بد میشه

حرف در نمیارم که ولی خیلی ناراحت شدم گریه م گرفته از دسشون انقد ادمای کثیفین

نهههه نمیگم حرف درمیاری میگم حرف آوردن و بردن 

ینی حرف جابجا کردن 

منظورم اینه از کسی ناراحت میشی تو خلنواده شوهرت همونجا به خودش بگو نزو پیش مادرشوهرت بگو 

میدونم عزیزم واقعا خاله زنکانه و مسخره بوده حرکتشون از حسادت هم بودع مشخصه 

ولی شما خودتو سبک نکن مطمین باش مادرشوهرت طرف ابجیشو میگیره و بدتر میسه اوضاع 

حرف در نمیارم که ولی خیلی ناراحت شدم گریه م گرفته از دسشون انقد ادمای کثیفین

نهههه نمیگم حرف درمیاری میگم حرف آوردن و بردن 

ینی حرف جابجا کردن 

منظورم اینه از کسی ناراحت میشی تو خلنواده شوهرت همونجا به خودش بگو نزو پیش مادرشوهرت بگو 

میدونم عزیزم واقعا خاله زنکانه و مسخره بوده حرکتشون از حسادت هم بودع مشخصه 

ولی شما خودتو سبک نکن مطمین باش مادرشوهرت طرف ابجیشو میگیره و بدتر میسه اوضاع 

فک نکنم ما دیگ خاهرای مادر شوهرمو دعوت کنیمبنظرت چی بگم که غیرمستقیم باشه ولی بفهمه منظورم چیه

یه روز که مادر شوهرت اومد یا رفتین اونجا بگو مامانم خواسته خاله ها رو دعوت کنه اما برخورد اون شبشون متوجه شدم شاید دوست نداشته باشن باهامون رفت وآمد کنن....بگو نزار بیام بگیرم گیس خواهرات...این آخری رو تو دلت بگو بلند نگی

نهههه نمیگم حرف درمیاری میگم حرف آوردن و بردن ینی حرف جابجا کردن منظورم اینه از کسی ناراحت میشی تو خ ...

هعی 

خاله ی شوهرم خیلی عفریته س

تهمتی بهم زد که هیچ وقت حلالش نمیکنم بخاطر حزف اون من چه دردایی کشیدم

به خدا واگذارش کردم فقط

و تنها دعام اینه همون بلایی که سرم اورد سر دخترش بیاد تا بفهمه چقدر درد داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز