2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

جونم عزیزدلم ❤ســــــــــلام🫂دلم برات تنگ شده بود💕

سلام به روی ماهت❤️❤️❤️

منم همین طور عزیز دلم

هیدوا جان جسارت منو ببخش عزیزم، ولی اون سری که درباره رابطه با مادرتون پرسیدم برای این بود که دقیقا مادر من هم کم لطفی های خاصی در حقم داشته دارن و البته اون چه برام مهم بود درباره شما این بود که چون می دونم شما هم آدم معتقدی هستید(نمیگم مذهبی چون خودم نیستم دیگه) و از طرفی قطعا منصف(من سعی م کنم همیشه منصف باشم و خب متاسفانه باعث شده به خودم اجحاف کنم)

خیلی پراکنده گویی کردم😓 میخوام بگم با وجهه اعتقادی مذهبی و عذاب جدان تون درباره مادر چه می کنید که آرامش و صلح درون دارید و به درستی رفتارتون مطمئنید؟

با کلمات نمی تونم درست توضیح بدم ولی مطمئنم شما متوجه منظور و خواسته ام شدید

البته من کاملا درک می کنم بی هیچ دلخوری اگه نخواهد جواب بدید به سوالم

بسیار برام عزیزید و قابل احترام❤️🙏🏼

یه چیز جالب بی‌ربط به این موضوع هم بگم

امروز تو تل گرام اون عکسی که شما گذاشتید تو تاپیک مینیمالیست دیدم و گفتم خوراک تاپیکه ولی حسش نبود و دوست نداشتم که بذارم

حالا دیدم شما گذاشتید!!!

و البته منم گروه چهارمم😉

شبیه پایینی ولی بسیار خلوت تر

نه به خالی و خلوتی بالایی

درست گفتم؟😘

سلام به روی ماهت❤️❤️❤️منم همین طور عزیز دلمهیدوا جان جسارت منو ببخش عزیزم، ولی اون سری که درباره راب ...

خواهش میکنم عزیزم 

چه جسارتی 💕


من چیزی نمیگم گلم 

یعنی گله ای نمیکنم 

ولی اگه جایی جدی ازم انتقادی بکنه به صورت لحن اروم اما محکم حرفمو میزنم و دیگه حرفی نمیشنوم 

یه مثال میزنم خوب منظورمو برسونم


همون قضیه بچه دارشدنم 

یه بار با لحن بدی گفتن که فلانی گفته دخترتون فازش چیه انقدر بچه میزاد!!! 

این حرف خودش بود نه حرف کسی

مادرم از بعد ازدواجم، نمیتونه مستقیم یه انتقادی رو بهم داشته باشه یا به کسی میگه یا میگه کسی گفته یا قهر میکنه. اون توان روحی رو نداره 

چون میدونه من کسی رو کنار بدارم دیگه گذاشتم و دیگه طرفش نمیرم

ولی نمیدونه مادرمو به خاطر اعتقاداتم نمیتونم (این راز هم هیچ وقت براش برملا نمیکنم که اذیتم کنه) 


جواب من این بود که مادرجان به اون ربطی نداره

نه اون 9ماه شکم میکشه 

نه هزینه زایمانمو میده 

نه میاد بیمارستان یا خونه کمکم باشه

نه شبا قراره بچمو نگه داره 

نه خرجشو میده 

پس بگو ساکت باشه


منظورم همه خودشون بود

ولی مستقیم نگفتم تا بی احترامی نکنم 


یه اخلاق دیگه ای که داره و من دوست ندارم اینه که اوایل ازدواجم وقتی باهاش درد و دل میکردم 

تمـــــــــام حرف زندگی منو میبرد کف دست همه میذاشت!!! 

از اونموقع دیگه هیــــــــــــــچ حرفی باهاش نمیزنم یعنی دردودل نمیکنم یا حرف خونواده همسرمو بزنم در حد همون مسافرت رفتن یا باردار شدن خواهرشوهرم اینا رو اصلا نمیگم 


میخوام بگم میشه احترام هم نگه داشت و اجازه نداد هرکسی به حریم های زندگیت نزدیک بشه 




دوستتون دارم 💕

خواهش میکنم عزیزم چه جسارتی 💕من چیزی نمیگم گلم یعنی گله ای نمیکنم ولی اگه جایی جدی ازم انتقادی بکنه ...

بله عزیزم متوجهم

اتفاقا من هم همیشه (۹۹ ٪ اوقات) سکوت می کنم 

اما همون یک بارم که با احترام حرف میزنم عذاب وجدان می گیرم

بالاجبار و به دلیل رفتارهای سمی شون و این که واقعا به همم می ریزه، رفت و آمد و تماسم رو کم و کوتاه کردم و خط قرمزهامو مشخص(با درد و تلاش بسیار بعد از سال ها)، ولی خب مسلما ایشون شاکی و ناراضی هستن

همیشه هم اعتراض شونو به قول شما غیرمستقیم میگن

و جواب من سکوته

اما از درون نابود میشم و همیشه فکر می کنم که دختر خوبی نیستم و ناکافی ام

و فکر می کنم این ریشه در تربیت مذهبی و ایدئولوژی من داره

این که شما آرامش دارید برام جالبه

نمی دونم منظورمو رسوندم؟

اگر بازم مبهمه بگید تا مثال برخورد اخیرمون رو بزنم


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز