من ادم بسیار مهربون و ساپورتیویم نسبت به خانواده همسر گاهی میدونم این حس بیشتر یکطرفه اس اما باز خودمو قانع میکنم که من دوست دارم محبت کردنو
مدتیه بیمارم میبینم هیچکس کنارم نیست جز همسرم
هر روز با زور مسکن سر پام و هر روز بیشتر دلم میگیره چرا خانوادم که میدونن کارای خونه انجام دادن برام سخت شده یه زنگ بهم نمیزنن که بیان کمکم یا غذا برام بفرستن باورتون میشه هر روز بغض دارم و منتظرم بهم زنگ بزنن یا حداقل یکبار دعوتم کنن کنارم باشن...