من چندسال پیش دختر داییمو پاگشاکردم اونم چون بچه اولم که دنیااومد بهش ۱۰۰ تومن هدیه دادبحث۶سال پیشه منم پاگشا خواستم بکنم که ۱۰۰ بهش بدم دیدم شب قبلش مادرشوهرم اومد خونمون دعوا راه انداخت که حق نداری ۱۰۰ بدی ۵۰ بده خلاصه دعوامون شد و خانواده ها وحتی خانواده داییمم فهمیدن و نخواستن بیان ابروریزی شدیدی شد اما هرجوربود راضیشون کردم اومدن من کینه کردم .اومدین بگین بقیشوبگم
خب
خب
اصلأ چه دلیلی داشت مادرشوهرت بفهمه مهمون می‌خای دعوت کنی یا ن
به اون چه ربطی داشته
گوه توو دهن مادرشوهرت
حالا اون از کجا خبر دار شد
چرا باید مادرشوهرت بفهمه تو‌قراره چی پاگشا کنی
دختر دایی ات رو دعوت کنی به اون چه ربطی داره
خب
من نمیدونم این مادرشوهرا چرا ول کن عروس جماعت نیستن
چقد کم میخاستی بدی ینی ۱۰۰ تومن خودش بعد ۶ سال نمیخاستی ی چیزی بزاری روش ؟
هرچی میکشیم از خانواده شوهره مخصوصا مادر شوهر
امروز مادرشوهرم دستووور داد گفت بچه برادرزادم اومده دنیا بیا بریم سربزنیم یه ملیون بده .منم گفتم والا نمیام چون اون برادر زادش من بچم ۴ ماهه دنیا اومده نیومده سربزنه به بچم .گفت برادرم که اومده پول داده منم گفتم توهم میری میدی عمه ایی دیگه خلاصه شوهرمو پر کرد هممون دعوامون شد
حالا چرا به شوهرت گفتی میخوام ۱۰۰ بدم ۵۰ میگفتی میدم ۵۰ هم از خودت میذاشتی روش شوهرت خبرچینی کرده ب مامانش
اعصاب واسه ادم نمیزارن این مادرشوهرا
بعد میگن چرا زنت احتراممون رو نداره
چرا مادرشوهر آشغالت فهمید
چرا گذاشتی داییت بفهمه
بوق و کرنا دستته؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
