سر یه سو تفاهم منو دروغگو کرد یه آبرو ریزی کرد منو خودمو میزدم ازدستش،چاقو برداشتم بکنم شیکمم شوهرم نذاشت. دلیلشم این بود طرف بابامو گرفتم چون بی تقصیر بود
ازونموقع قهریم باهم،به بابام گفته تو باعث شدی به من بی احترامی کنه در حالیکه اگه اون منو دروغگو نمیکرد و حرفامو باور میکرد الان وضع این نبود.
یه ماهه قهریم دلم براش تنگ شده،ولی یاد کاراش میفتم میخوام خودمو بکشم
چیه این خونواده سمی که تا گورم بزی دست از سرت برنمیدارن