با شوهرم دعوا کردیم ازونجا ک تو ی خونه زندگی میکنیم قرار خونه بالا تکمیل بشه بریم اونجا دعوا کردیم اونا خونه نبودن شوهرم منو زد منم ی ایننه رو کمد رو شکستم سر صدا کردم خلاصه دعوا بدی شد شوهرم زنگ زد پدر مادرش مهمونی بودن گفت بیاین بگین پدرش اینو ببره فلان خلاصه بابامم اومد خیلی آروم برخورد کرد خیلی محترمانه مادرشوهرم آوند آخر دعوا آتیش رو تند کرد اره بیمحلی میکنه میره تو اتاق همش فلان میکنه منم جوابش دادم