🌷شهید مصطفی صدرزاده🌷

یه کلیپ دیدم از زمانی که مجروح بودن و با دخترشون فاطمه شوخی میکردن ،بهش میگفتن خانم دکتر فاطمه😭...

 یه شهید بزرگوار به نام شهید محمد هادی ذوالفقاری رو دو سال هست زندگینامشون خوندم.. توی نجف وادی السلام مزارشون هست... دوبار کربلا رفتم هردوبار رفتم مزارشون... 😭  ایشون یه کتاب درباره زندگیشون هست به نام پسرک فلافل فروش

شهید صدر زاده با تیپ فاطمیون سوریه رفتن توی این فیلم نوجوونی شون رو نشون میده که با بچه های مسجد همکاری میکردن ، همون پایگاه هم دوستان زیادی ، به شعادت رسیدند، شهید آژند و ...

دلم شکسته است خیلی... محتاجم 

این شهید بزرگوار میگه من تاسوعا پیش عباسم😭.... شهادتشون واقعا تاسوعا هست 

یه فیلم هست مصاحبه باهمسران شهدا ...همیشه میدیدم

یه شهید بود تازه داماد ...

خانمش بعد مدت ها بعد شهادت خونشون نرفته بود ... با تیم فیلمبرداری رفتن خونشون همون دم در پاهاش سست شد و زمین. نشست💔

یه عروسک کوچولو رو نشون داد گفت همیشه به شهید میگفتم برام از سوریه یه چیز بخر ، همیشه میگفت بازار شام که جای خرید نیست🖤😭 یا رقیه سلام الله علیها یا زینب سلام الله علیها

همسر شهید میگفت یه بار فقط همین عروسک رو اورد گفت همین رو فقط میخرم اگه بچه دار شدیم برا دخترمون

شهید مدافع حرم مصطفی عارفی هم کتاب زندگینامشون خوندم ، وتوی مشهد توی مراسم شهدای مدافع حرم همسر و فرزندانشون رو دیدم، اینقدر خوشحال شدم 

🤲  

اللهم صل علی محمد وآل محمد