باز تو خواب میدیدم اونی ک دیدم خواب بوده و من اصلا از جام تکون نخوردم و دوباره تلاش کردم رفتم تا آشپزخونه تا صورتمو آب بزنم بتونم چشامو باز کنم حس میکردم شاید جن مسلط شده تو خواب فکر میکردما
بعد این بار پاهام رو هوا معلق بود انگار یکی دیگه منو میبرد