پدرم مریضه خواهرم نگه میدارتش
مادرم هم پیش یکی دیگه از خواهرام میمونه
طلاق بگیرم جایی ندارم که برم
کار هم فقط فروشندگی و منشی ایناس که شهر ما پول درستی نمیدن که بتونم کرایه خونه بدم
دیپلم دارم سنم هم کم نیست
دنبال این هستم یه کار توی ارایشگاه پیدا کنم دستم راه بیفته
جدا بشم
دیشب انقدر گریه کردم که زیر چشمام از پف یه خط افتاده تا الانم نرفته
موقعیت بعد طلاقم مناسب بود به خود خدا قسم که زندگیم رو میدونه یکساعت هم نمیموندم
امروز بهش میگم فحش نده به خانوادم
میگه عادت کن
شوهرم یه مرد کاملا مریضه جواب فحش دادن هاش یا زدن هاشو بدم یه جامو ناقص میکنه واسه همین فعلا توی روش وانمیستم تا یه راه نجات برا خودم درست کنم 💔💔💔💔