2777
2789
عنوان

اون لحظه خیلی احساس بی کسی کردم

112 بازدید | 6 پست

تقریبا چند ماه پیش دایی و زن عموم دعوا شون شده بود . بگذریم که زنداییم زنگ زد به مامان که ۵۰ سالشه و بزرگتره کلی داد و بیداد کرد. خواهرش هم رفته بوده دم در خونه پدربزرگم ( بابا بزرگم زمین گیره و نمی تونه حرف بزنه) مثل ارازل اوباش ها نعره کشی و کوبیدن در و فحش...چند روز بعدش خواهرش زنگ زد به گوشی مامانم ( مامانم قرص اعصاب خورده بود خوابیده بود) من ورداشتم ، قشنگ برگشت بهم گفت اون شیشه ها رو میام میکنم تو ک و ن تون و فلات جاتون ، از این حرفای ناجور . منم فقط گفتم خانم مودب باشین بعدش قطع کرد . خیلی شوکه شدم چون اصلا انتظار همچین حرفایی اونم از یه خانم نداشتم. بابای من کلا ادمیه که حتی بدش میاد کسی پیش ما فحش بده میگه دختر حرمت داره . درکمال تعجب وقتی قضیه بهش گفتم گفت اون خانم حق داره 😶 فقط یکی از دایی هام چون دید خیلی ناراحتم طرفم رو گرفت . وقتی یادم میوفته که بابام پشتمو خالی کرد خیلی دلم میگیره

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

احتمالا می‌خواسته قضیه رو کش نده وبحرانی نکنه.منظورش این نبوده که حمایت اون رو بکنه،از عواقبش ترسیده

آخه من که انتظار شکایت و دادگاه نداشتم ، حداقل زنگ میزد یه خودی نشون میداد . خدا شاهده اونشب خودشو خواهرش چنان بی حیایی از خودشون نشون دادن که مامانم رسید خونه تشنج کرد . یه بار داییم نیومد از طرف زنش معذرت خواهی کنه

واقعا دل یه دختر از حمایت پدرش قرصهچقدر سخته حمایت ندیدن

یاد فیلم شهرزاد افتادم ، تو شرایط سخت نه کسی پشت شهرزاد وایساد نه کسی پشت شیرین . واقعیت زندگی رو نشون داد اون فیلم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792