من امسال کنکوریم، سال دومی هست که پشت کنکور موندم. پارسال به خاطر امتحانای نهایی نشد خوب واسه کنکور وقت بزارم، بعد پارسال مامانم به خاطر من مهمونیای خانوادگی رو کنسل کرد. دخترخالم یه شب زنگ زد که میخام بیام خونتون، مامانم شرایطو براش توضیح داد و معذرت خواهی کرد. حالا این دخترخاله و به علاوه خالم هرموقع منو میبینن مسخرم میکنن، دیشب همه جمع شده بودیم خونه مامانبزرگم همش منو ضایع میکردن، به خدا من فقط به خاطر مامانم جوابشونو نمیدم از دیشب دارم سکته میکنم اینقد حرص و جوش خوردم
همش برمیگردن میگن اگه امسالم قبول نشی میخای چیکار کنی و از این حرفا
امشبم مامانم واسه شام دعوتشون کرده
واقعا نمیدونم چیکار کنم یه بغض سنگینی گلومو گرفته