2777
2789
عنوان

روز تعطیل و همسر در خانه

| مشاهده متن کامل بحث + 1334 بازدید | 54 پست
فکر میکنم اکثرا همینن. منم انقدر امروز فردا میکنه واسه خرید و بازار که اخرش با دوستم میرم. البته مسا ...

خودش نمیتونه زیاد سفر بره اما من میرم هر وقت بخوام چون کارم سبکتره و دست خودمه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شوهر من برعکس روزای تعطیل التماس میکنم بخوابه که منم بخوابم نمیخوابه از هفت صبح بیداره هی میگه بیدار ...

ببین ننم همیشه میگم تعطیلاتتو استراحت کن کاملا و اولین بار بود که گفتم سر شب بریم...‌حتی تا سر شب مهلت داشت بخوابه بسش بود دیگه

ببین ننم همیشه میگم تعطیلاتتو استراحت کن کاملا و اولین بار بود که گفتم سر شب بریم...‌حتی تا سر شب مه ...

اره بهت حق میدم عزیزم ولی دیگه گذشته به نظرم بهش بگو جمعه ببرتت بیرون ما اکثر تعطیلیا خونه می‌مونیم فیلم میبینیم حرف می‌زنیم 

فقط 12 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

منم مثل تو شوهرم خوابید ولی خب خودمم ویار بد دارم نمیتونستم جایی برم حالم جالب نبود

سلام عزیزم نرفتی غربالگری ؟؟؟

خدایاااا شکرت بخاطر نعمت بزرگی که بهم دادی کمکم کن بتونم خوب از پس بزرگ کردنش بربیام   خدایا شکرت بخاطر زندگیممممممم🌿♥️
شوهرت که روشنفکره گیر نمیده تنها بری بیرونو سفر و ..‌پس مشکلی نیست خودت بری

نه عزیزم کجا میرم مگه ...فوقش برم شهر مامانم اینا یا چند مااااااهی یه بار تهران اونم خریدی چیزی یکی دو روزه. عملا همش تنهام 

اره بهت حق میدم عزیزم ولی دیگه گذشته به نظرم بهش بگو جمعه ببرتت بیرون ما اکثر تعطیلیا خونه می‌مونیم ...

تعطیلیه کارخونه ای که میره جمعه نیست شنبه اس...که اونم شنبه ها میره مغازه. میدونم خیلی تلاش میکنه واسه زندگیمون که منم میکنم و احساس زن قدرنشناس بهم دست داد یه لحظه. به خدا همیشه میگفتم تعطیلی هاتو فقط بخواب . کاش امروزم نگفته بودمو خودم میرفتم

تعطیلیه کارخونه ای که میره جمعه نیست شنبه اس...که اونم شنبه ها میره مغازه. میدونم خیلی تلاش میکنه وا ...

عیبی ندارد عزیزم پیش میاد خداروشکر هواش داری خودشم اینو می‌دونه منم کار شوهرم تعطیلی نداره حتی جمعه و تعطیل رسمی سرکاره

فقط 12 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

عیبی ندارد عزیزم پیش میاد خداروشکر هواش داری خودشم اینو می‌دونه منم کار شوهرم تعطیلی نداره حتی جمعه ...

اخ میفهممت خیلی سخته واقعا...جامون تو بهشته واقعا😅

من که انقدر خونم جزوی از لوازم خونه تلقی میشم آخرین گردشمو حتی یادمم نمیاد تنها نیستی خواهر مردا هیچ ...

الهی بگردم چه مثالی زدی دختر😅😅😅 من باز به خاطر خرید خونه مجبورم برم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792