شوهر من خوشبختانه خواهر برادر هاش همشون درگیر زندگی خودشونن ولی خب همش میگن رفت و امد نمیکنید و فلانید و زنت خودشو میگیره و اینا
ولی من طبقه بالا پدر شوهر میشینم شوهرم همش میگه پدر مادرمم بگیم بیان امشب دور هم باشیم و فلان
من مشکلی ندارم که بیان اما اگر شرایطم مناسب نباشه راحت بهش میگم نگو شرایط پذیرایی ندارم یا میگم امشب میخوام دو نفره باشیم
اونم نمیگه
عزیزم از ته دلت برام دعا کن به زودی باردار شم نی نی سالم و صالح 🥲🥺