#پارت_اول
بنده ستایش ۲۰ سالمه دخی شیطون و آذر ماهی
خونمون تهرانه ولی اصلیتم ترک و من بهش افتخار میکنم من یه آجی کوچیک به اسم نیایش دارم که ۱۰ سالشه و یه رفیق جونی خوب به اسم نازنین که من صداش میزنم نازی خوب دیگ زیاد سرتون و درد نیارم
امروز روز اول کلاسه اول مهر منو نازی تو یه دانشگاه درس میخونیم رفتیم داخل کلاس منتظریم استاد بیاد ببینیم کیه داشتم نقاشی میکشیدم دیدم ک یکی وارد شد و همه بلند شدن خوب نتونستم استاد ببینم روش به تخته بود و سلام کرد و داشت سخنرانی میکرد ک فهمیدم صداش خیلی آشناس هر چی فک کردم نفهمیدم تا اینکه برگشت دیدم پسر دایی بابام چندسالی بود ک ندیده بودمش آخرین بار ۱۴ سالم بود دیده بودم خیلی فرق کرده بود خوشقیافه تر و خوشتیپ شده بود داشت حاضر غایب میکرد یهو رسید به اسم من ستایش طاهری گفتم حاضر گفت پاشو ببینم بلند شدم سرم پایین بود گفت عه ستایش خانم خوبید شماهم اینجایید گفتم بله استاد گفت