2777
2789
عنوان

عروسی رفتن با نوزاد شش ماهه

1606 بازدید | 41 پست

دخترم نزدیک شش ماهشه امشب عروسی دعوتیم از ۷ تا ۱۱ شب، ولی میخوام ۹ برم

 دخترم شبا ۹ میخوابه نمیدونم عروسی برم چطور میشه. از صدای بلند و غریبه ها میترسه به نظرتون؟ دوس دارم برم عروسی ولی استرس گرفتم...

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

دیر برید طوری نیست با یه شب اتفاقی نمیفته

میتونید سمتی بشینید که صدا بلندگو کمتر باشه

فقط 4 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
دوستان اگر سوالی در زمینه" مشاوره خانواده" و "پیش از ازدواج" دارین تا جایی که بتونم راهنماییتون میکنم و درخدمتم🌱

بچه رو بذار پیش کسی خودتون برین 

گناه داره اذیت میشه و اذیتت میکنه

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊

من ۳۳ روزگی دخترم جشن عقد خواهرزادم بود .تو ۶ و ۸ ماهگی دخترم رفتم عروسی فامیل، دخترم تو کریر میخوابید از اول تا اخر همونجوری تو کریر میز بود فقط نزدیک باند نمی نشستم و یه پنبه تو گوشش زیر هدش میذاشتم. 

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ما بردیم بچه تا چند روز میترسید و یهو از خواب  میپرید گریه میکرد   بردیم پیش خانومی که ترس از جون برمیداره   گف از صدا ترسیده     ترسشو از جونش برداشت بچه راحت خوابید 

     •      .   ★       .   •   °    ★    .      ★     °   ★🌙   .  °     .    •   ★🌙   .   ★   .       .   •     ★     .        .  •   °   ★   .    •  °         ★🌙  .   •   °           ★   •        .  •  ° ★        ‌. ★🌙    •         به اسم کاربری هیچ دقتی نمیکنم  ممکنه تو تاپیک قبلی دعوامون بشه، تو تاپیک بعدی پستتو لایک کنم‌    
دیر برید طوری نیست با یه شب اتفاقی نمیفتهمیتونید سمتی بشینید که صدا بلندگو کمتر باشه

رو کارت نوشته خانوما از ۷ تا ۱۱، آقایون ۹ تا ۱۱

۹ به بعد دیگه وقت شامه آره؟ فک کنم عروسی تموم شده تا ۹ که من تازه میخوام برم😅

شیش ماهگی نمیترسه من یبار رفتم کالسکه بردم همونجا نگاه کرد مدام بغل به بغل نمیشد راحت هم خوابید تا بیایم،ولی دیشب عروسی بودم پسرم دوسالشه میترسید از سر پصدا وگریه میکرد

خدایا شکرت🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

صلوات برای ظهور

hino | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز