نمیدونیدازدیشب تاحالاچقددرتعجبم
بعداز۲ماه یه شام رفتیم خونه مادرشوهرهمشم به اصرارشوهرنادونم
انقدغذاکم پخته بودکه براخودشونم نمیرسیدیعنی دوتالقمه خوردم کشیدم کنارگفتم حداقل خودشون ازگشنگی تلف نشن ولی خیلی بهم برخورد
حق داری شوهرت چیزی نگف
چی پخته بود
خب دیگه نرید😊
😐
دعوت بودید یا سرزده رفتید
باید میخوردی
اونقدر زیاد میخوردی که مشخص بشه کم پخته
نه اینکه بگن فیس فیسو خانم نخورد یا قهر بود یا کمش بود
چ حرکت زشتی
واقعا درک نمیکنم کسایی رو ک مهمون دعوت میکنن اما غذا کم درست میکنن خب اگه چیزی تو خونه ندارن یا کمه خب دعوت نکنن
ب اصرار شوهرتون ینی مادرشوهرتون از قبل خبر داشته ک میرین ؟؟
اگ خبر داشته خیلی زشته کارش ولی اگ درجزیان نبوده و سرزده رفتین پس گله ای نیس باید از شوهرتون دلخور باشین
😐
میدونی قبل از اینکه بخوایی قضاوت کنی یکم فکر کن شاید یبار برای خودت هم پیش اومده باشه منم یبار نه از روی عمد ولی نمیدونم چی شد غذام کم اومد اما واقعا قصد بی احترامی به مهمونم رو نداشتم
داستان رو جنایی نکن عزیزم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
