۲۴ سالمه
هیچی ندارم هیچی
تو هیچ عرصه ای دستاورد خاصی ندارم
نه تحصیلی، نه کاری، نه مهارتی، نه زندگی خانوادگی، نه روابط اجتماعی....
سر یه کاری میرم ۴۴ ساعت در هفته ۵ و نیم حقوق!!! رسما برده داری..
نمیدونم چرا دارم به شما میگم، انگار دلم میخواست یکی این حرفا رو بشنوه...
خواستگار میاد پشتم میلرزه.. هیچکس پشتم نیست
بابام بارها غیرمستقیم گفته خودت جهیزیه تو بگیر مثلا میگه اره فلانی خودش جهیزیه شو تهیه کرد و اینا
نمیگه که نزدیک ۴۰ سالش بود تونست ازدواج کنه و الان دیگه جونی براش نمونده که بخواد برای بچه هاش مادری کنه..
تو این اوضاع اقتصادی مرد های با سابقه کاری تو زندگیشون موندن.. یا بعد کلی سال تلاش و سختی تازه تونستن به یک شرایط اقتصادی با ثبات تو زندگی برسند
من تا کی باید کار کنم بتونم یک جهیزیه معمولی برای خودم بخرم؟؟
بعد بعضی وقتا هم میگه اره دختر فلانی برای خونشون اینو خرید اونو خرید..
بجای اینکه من ازش توقع داشته باشم حمایتم کنه، اون توقع داره!!
از زمین به اسمون میباره..
اون روز همکارم میگفت اره به دخترم قول دادم دانشگاه خوب قبول بشه براش ماشین بخرم.... نمیدونید یهو چقدر دلم گرفت.. دلم گرفت از اینکه بعضی دخترا اینجوری باهاشون رفتار میشه، بعضیام یهو پرت میشند تو دل زندگی و مشکلاتش... بدون پشتوانه...
خیلی حرف زدم میدونم 🥲