داداشم ۱۵ سالشه و امروز اومد کتاب و دفترای سال قبلش رو چون قبول شده بود، همشون رو با دوستاش اتیش زد و میخندیدن و وقتی که من رفته بودم بیرون میخاستم چیزی بخرم، دیدم کتاب تخصصی های امسال من روی میزم نیستن و من اونارو برای کنکورم میخام. حالا چون من با اون خیلی وقت هست قهر کردیم، نرفتم ازش بپرسم کتاب هام رو کجا گذاشته. بعدش من میخاستم برم آشپزخونه که دیدم اون با چند تا کاغذ برای خودش سیگار درست کرده😂 وقتی که دیدم از تراس اومد بیرون به بهونه هوا خوری رفتم که روی زمین دیدم یه تیکه از اون کاغذ افتاده زمین که وقتی بازش کردم دیدم نوشته های کتاب من و هم دستخط من توی اون کاغذ هست😐ولی من به روش نیاوردم که مثلا عصبانی هستم. بعد چون من رشتم برق هست، دیدم که هرچی وسایل برقی برای خودم درست کرده بودم همشون توی بازیافتی هستن و وقتی که از مامانم پرسیدم که تو اونا رو انداختی، گفت نه😠
حالا شما بگید من چجوری این داداشم رو بزنمش که دلم خنک بشه😅