از وقتی شوهرم شریک شده با یه پسر جوان مجرد و دختر باز تمام اخلاقش داره عوض میشه با اینکه مغازه نزدیک خونه است ولی شبا دیر می یاد بعدم هفته ای یه بار با هاشون برنامه تفریح و عرق خوری می زارن به جای اینکه بیاد وقتشو با من و بچه امونم بگذرونه همش با اوناهست
دیشب واقعا از لحاظ روحی و جسمی نیاز بهش داشتم ولی آمد خونه و گفت رفیقش داره می یاد دنبالش برن بیرون رفت شبم دیر موقعه آمد خونه بعد الان میگه از دیشب تا حالا با اخلاق بدت حالمو خراب کردی چرا نمی فهمه من وجودش نیاز دارم همش یه طرفه قضاوت می کنه و اصلا به این فکر نمی کنه من دیشب تا حالا دارم گریه می کنم و از سر درد دارم میمیرم چیز سختیه کمی برای من وقت بزاره