سلام ظهر بخیر اونایی که جداشدن از رابطه های جدی تقصیر خودمم هست چه جوری کنار اومدین با درد جدایی هاتون؟چه جوری گذشت؟کی تموم میشه؟چه حسیه ؟باید چیکار کرد خالت بهترشه؟چیکار کرد وسوسه برگشت به سرتون نزنه؟شما هم حس می کردین هیچ وقت نمیتونید یه ادم دیگه رو بپذیرین یا نمیتونید تصور کنید با یکی دیگه باشین میترسین؟یا کلا قید ازدواجو قراره بزنید؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
8...(یک توآزردمرا..ویک جهان شادم نکرد..)...دلتنگی خیلی نامرده.ازیک جایی به بعد می شینی یه گوشه با بغض نگاه میکنی تا زندگی تموم بشه...۴آبان۱۴۰۱ عشقم برای همیشه ترکم کرد بعدازاون دیگ هرگز به هیییچکس اعتمادنمیکنم عاشق نمیشم تنهایی رو باجون ودل نگه میدارم خیلی دوسش داشتم صداش آرومم میکرد..ارزومه پشیمون بشه ی روزی برگرده ارزوش باش یک بار دیگ باهاش حرف بزنم فقط دنبالم بگرده وتوحسرتم بسوزه ک هییچ کس مث من دوسش نداشت...دلتنگم 😔😔دلم میخوادیکی بیاد دستموبگیره بلندم کنه بگه میدونم چقدرسختی کشیدی میدونم شبهات پر از دردبود میدونم چقداشک ریختی اماازاین به بعد هرچ قبل من بود فقط کابوس بود...یکی بیادکه نره یکی که ازچرت ترین چیزها براش حرف بزنم وخسته نشه ..🥀ب سلامتی اون روزی که اونی ک ترکم کرد تاوان پس بده دلش مثل دل من بشکنه هرشب مث من اشک بریزه ازدلتنگی نابودبشه ب سلامتی روزی که داغ عزیزترین ادم زندگیش بره توی دلش بسلامتی روزی ک بیچارگیش روببینم..روزی اروم میشم ک اون تاوان پس بده سنگدل نیستم ولی درحقم ظلم شد ب زور منواز خودش جداکرد..دوسال منو عاشق خودش کردوبا بی رحمی ترکم کرد پس ب سلامتی شکست اون🥂دلم گرفته هیشکی نیست که ببینه غروبا چجوری اشک روی گونم می شینه😔دلم میخواد خودمو بردارم برم یه جای دور خییلی دور هیچکس رونبینم حتی گوشیمم نبرم صدای کسی رو نشنوم..🥀..امیدوارم هرکجا هستی همیشه غمگین باشی.۱۰دی صدای شکستنش روشنیدم خدا جای حق نشسته
کیس ازدواج فقط قسمته ...به عشق قبلی داشتنو... ربطی نداره...برات پیش بیاد و انشاالله ازدواج کنی کم کم فراموش میکنی نه کامل شاید فیلت یادهندوستونم بکنه اما در کل تو روزمرگی فراموش میشه
من طلاق گرفتم ، غمش خیییییلی سنگین بود ، دقیقا فکر میکردم دنیا تموم شده و دیگه هیچ کس رو نمیتونم دوست داشته باشم گذشت زمان آرومم کرد و اینکه خودمو خیلی سرگرم کردم الانم دوباره ازدواج کردم قبلی رو اصلا یادم نیس