قطع رابطم کلا من نمیرم حتی بمونم بشینم اونجا
میرم ی دقعه لباس عوض میکنم با دوستام میرم بیرون چون نو خونه ی خودم زندانیم مجبورم برم ع خونه مامانم زود برم بیرون برگردم باز برم خونم همین سراون اینجوری زد منو ک بیرون میری میری جندگی میکنی میری میدی هزارتا ب من حرف زد و منو زد کسافت ن خونه زندانیم بیرون میرم ازونجا میگ نیا اینجا پس من کجا برم بشینم خونه افسردگی بگیرم بمیرم خوبهشوهرممم ک اخلاقش خوب نیست و سنتی ازدواج کردیم ۲۰ سال تفاوت داریم چی بگم دلم خونه