نسبت فامیلی نزدیک داشتیم و خییلی خیلی صمیمی.و رفیق بودیم و اون ازدواج کرد و عقد پسرداییش شد. یکم از اول بهونه میگرفت میگفت نمیخامش و فلانه اینا.... بعد تو عقد ازش باردار شد... دقیقا ۶ماهه بارداربود وبچش دختر بود. ناراضی بود و کلا میگفت هرکار کردم نمیوفتاده. منه خر ک نمیدونستم این چی میگه....هستین بگم؟