ما چهار تا جاریم جاری بزرگه من خیلی موزی ومار مولکه از اول ازدواجم همیشه تو ظاهر با من عین خواهر بود ولی از پشت خنجر میزد اصلا هم شکم بهش نمیرفت تا بعد ها به مرور فهمیدم خودم رو کشیدم کنار الان همش پشت من شوهرم ولچه هام غیبت میکنه خواهر شوهر ومادر شوهر ساده منو پر میکنه نمیدونم چه بر خوردی با جاری داشته باشم بگم بهش یا نه دوری کنم همچنان
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یادت باشه دشمنت رو نزدیک خودت نگه دار. بهش بگی خنجر از رو میخوری. فاصله رو رعایت کن درد و دل و اعتماد ممنوع حتی کارهای معمولی مثل سرزنش بچه جلوش. جلوی اون خوددار باش. بذار فکر کنه نمیدونی پشتش هم چیزی نگو. از اون طرف حرف هایی که میدونی ازشون سو استفاده میکنه رو مخفی کن یا اطلاعات غلط بده این که خبر برد ی چند مورد دروغ ازش بشنون میفهمن که چه کارست. مثلا دوست به جاری اش گفت ما ماشین عوض کردیم ولی به مادرشوهرمون نگو. بعد مادر طرف زگ زده بود شاکی که ما غریبه ایم شوهرش گفت ماشین کجا بود. و چند مورد دروغ اینجوری که هم دست جاری رو شده بود هم بقیه فهمیدن خانوم چرت و پرت هم میگه
پیشه خیلیها حرف میزنم اونا هم بهم میگن اعصابم خورد میشه متنفرم ازش اینم بگم هر چه قدر نبینم راحت تر ...
بی تفاوت باش عزیزم چه اهمیتی داره مادر شوهرت اینا چی فکر کنن خودتو دربند این چیزا نکن منم دقیقا تو شرایط توام دوری کن اگه عقل داشته باشن میدونن داره چرت و پرت میگه
بی تفاوت باش عزیزم چه اهمیتی داره مادر شوهرت اینا چی فکر کنن خودتو دربند این چیزا نکن منم دقیقا تو ش ...
سعی داره از هر حرکت و حرف زدن من حاشیه درست کنه قبلن تو هر کاری که مهم بود ازش نظرش رومیپرسیدم ولی با شناخت کاملی که پیدا کردم ازش دیگه نمیرسم نظرش رو رواین حساب خیلی ناراحت وحسوده