من دور از خونوادم زندگی میکنم
امروز مامانم خونمون بود و شوهرم کارش تعطیل بود
(رابطه ی شوهرم با خونوادم مخصوصا مامانم در حالت عادی خیلی خوب و صمیمیه)
امروز همکارش باهاش تماس گرفت بابت کاری که من باید براشون انجام میدادم و با هم بحث کردن.
بعد که گوشی رو قطع کرد شروع کرد پیش مامانم داد و بیداد و با من دعوا که چرا کار و تحویل نمیدی.
مثل روانیا فقط داشت همه چیز و سر من خالی میکرد.
میخواست از خونه بزنه بیرون مامانم نذاشت. رفت تو اتاق بعد دوساعت مامانم رفت پیشش دوباره داد و بیداد کرد.
منم رفتم دست مامانمو گرفتم آوردم بیرون و گفتم اینا لیاقت ندارن خودتو کوچیک نکن براشون کو.ن لق همشون.
اونم برگشت به مامانم گفت خیلی بلدی بچتو تربیت کن بردار ببرش.
بعدشم رفت از خونه. الان طلبکاره که من حرفام و رفتارام بهش برخورده.
من حرفم اینه چرا باید یک روز که مامانم مهمون خونمونه اینجوری میکرد و دلش و میشکست؟
به نظرتون الان کار درست چیه؟
خیلی خلاصه نوشتم