2777
2789

من ۱۹ آذر ۱۴۰۱ با یکی تو عروسی پسرعمم آشنا شدم نوه ی خاله زن پسرعمم بود 

تک فرزنده شهرمون فرق میکنه من یه شهر دیگه ام اونم همینطور 

یه تایمی گذاشتم بیشتر آشنا بشیم 

پسر خوبی بود از همون اول گفت قصدم ازدواجه و جدیه 

پرو نبود ،حد و حدود خودشو رعایت میکرد

بعد یه مدت دیدم بهش وابسته شدم و دوسش دارم بهش اوکی دادم قرار بود با خانوادش بیان که زد پدرش فوت شد و قضیه ما از همون جا شروع شد گفت من نمیتونم بیام شهر شما مادرم تنها میمونه و... خب منم چون دوسش دارم گفتم عیب نداره 

یکی از پسر خاله هاش شهر ما ازدواج کرده خالش میومده خونه پسرش مامان رلمم باهاش اومده که منو ببینه زنگ زد به مامانم که همدیگه رو ببینن خلاصه مامانمم دید و تقریباً راضی شد 

اینا زنگ زدن خواستگاری کردن بابام داد و هوار راه انداخت دختر به شهر غریب نمیدم و...

خلاصه نشد 

بعد قرار شد طبقه بالا خونه باباش اینارو بسازه و دوباره بیاد خواستگاری 

شغلش ویزیتوره خونه داره ماشینم داره دانشگاه هم میره

تو این مدت هی با پس اندازش طلا اینا میخرید بمونه برای اون موقع 

از لوازم جهیزیه هم یخچال،تلویزیون،ماشین لباسشویی،ماشین ظرفشویی خریده 

یعنی همه چیش آماده است قراره عموش فردا پس فردا به عنوان بزرگتر شخصاً زنگ بزنه به پدرم و خواستگاری کنه 

من میدونم خط قرمزش شهر دور ازدواج کردنه ولی خب با یکم کش و قوس میشه راضیش کرد

حالا رلم این پیامارو داده من حس میکنم اگه نشه میخواد تمومش کنه 😥شماهم همین حسو میگیرید از پیاماش؟

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چی بگم والا

خودم حس خوبی نگرفتم از حرفاش 

چون سری پیشم بابام کلی بهش بد و بیراه گفته بود عصبی شده بود

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
یاد همسرم افتادم با یه دختری دوست بودمجرد بود سر همین مسئله که نه اون می تونست بیاد شهر ما نه این م ...

خیلی ناراحتم 

حالم واقعا بده

تو این یه سال و شش ماه انقدر رفتار خوب ازش دیدم که گفتم عاشقمه و... 

کمه کم هر ماه میومد دیدنم 

یا حتی چند وقت پیش که تولدم بود دوستش با دوست من اوکی شده نامزد کردن بعد با دوستم هماهنگ شده بود که منو برای تولدم سورپرایز کنه 

اگه مریض میشدم همش به فکرم بوده 

نمیدونم یه جوری بوده که اصلاً چه خودم چه بقیه میگن شما مال همید 

حالا واقعا دارم از دلشوره میمیرم

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
اره دیگه ازهمون اول مقدمه چینی کرد که بهت حرفشوبرسونهاگه بابات جواب نه دادکه دیگه پا پس میکشه

پس چرا تو این یه سال و شیش ماه اینطوری نبود هر سری هم میگفتم بابام مخالفت میکنه میگفت غمت نباشه درستش میکنیم و..‌.

نامردی نیست اگه اینکارو بکنه؟

من  یه آدم درونگرا بودم تا حالا هم به جز اون با هیچکس نبودم ولی همیشه صدمو گذاشتم براش حالا مطمئنم اگه نباشه نابود میشم

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
پس چرا تو این یه سال و شیش ماه اینطوری نبود هر سری هم میگفتم بابام مخالفت میکنه میگفت غمت نباشه درست ...

امیدوارم که اینطورنباشه

ولی وقتی گفته ازبلاتکلیفی خسته شدم واین چیزایعنی این فرصت آخره کاش مامانت ازقبل با بابات حرف بزنه

((تورو خدا در خواست ندین ))

خیلی ناراحتم حالم واقعا بدهتو این یه سال و شش ماه انقدر رفتار خوب ازش دیدم که گفتم عاشقمه و... کمه ک ...

یا با بابات صحبت کن راضیش کن اگر واقعا خودش و خانوادش خوبن دوسش داری یا سعی کن بی خیالش شی چون ادامه دادن این مسیر به نفعت نیس بیش تر وابسته میشی مطمئن باش اگر قسمت هم باشید هیچ چیزی نمی تونه شما رو از هم جدا کنه همسر من میگه حکمتی داشته که من نرفتم شهر اونا اونم نیومد شهر ما چون خدا بهترش واسم کنار گذاشته بود 

امیدوارم که اینطورنباشهولی وقتی گفته ازبلاتکلیفی خسته شدم واین چیزایعنی این فرصت آخره کاش مامانت ازق ...

الان یه ساله مامانم همش با بابام حرف میزنه و حرفش همونه 

میشه برام یه صلوات بفرستی؟

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
یا با بابات صحبت کن راضیش کن اگر واقعا خودش و خانوادش خوبن دوسش داری یا سعی کن بی خیالش شی چون ادامه ...

بابام حرف آخرش این بود که من چطور این همه سال به خاطر مامانت اومدم اینجا زندگی میکنم؟

اون تک فرزنده بری شهر اون مخصوصاً طبقه بالاشون زندگی کنی میشی نوکرشون مهمون داشتن باید بری خونه تکونی داشتن باید بری

ایشالا همیشه خوشبخت باشید 

میشه برای منم دعا کنی؟🥲

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
ب نظرم فراموش کن راه دور واقعا سخته اگه باهاش ازدواج کنی بری راه دور خیلی اذیت میشی

به نظرت میشه فراموش کرد؟

کاش هیچوقت باهم آشنا نمیشدیم

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
بله میشهمن با یکی ۴سال بودم فراموش کردم

امیدوارم همیشه فقط صدای بلنده خنده هاتون از خونتون بیاد  

[ موفقیت در رها نکردن است...🧸]هنرجوی طراحی لباس هستم🎨عاشق موسیقی،کتاب،ورزش،کوهنوردی،دریا،اسب سواری و پروانه ها🦋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792