متاسفانه همین نشخوار های فکری اجازه نمیده به نظرم اصلا نباید مستقیم پیش قدم شد حداقل غیر مستقیم باید ...
آره، خیلی به اون دوران فکر میکنم، شاید اگر من پیش قدم نمیشدم، اصلا مشکلات دیگ هم پیش نمیآمد.. نمیدونم.
✨با یاد بهرام بیضایی بزرگ، اسم فامیل خویش را از ایشان وام گرفتم✨زنی هستم در آستانه ی چهل سالگی✨اگر کمتر از سی سال دارید سعی کنید با من وارد بحث نشید. مرسی از شما😉از سال نود و شش اینجام✨
شما چرا حس میکردین اشتباهه؟ آیا فکر میکردین از حدتون خارج شدین؟
نهه، اصلا، تو رابطه همش فکر میکردم چون من پیشنهاد اولیه رو دادم، مثلا اگ زنگ نمیزنه، یا کم زنگ میزنم به اون ربط داره. یا مثلاً همش میخواستم بیشتر دوسم داشته باشه، انگار من ب عنوان یه دختر یه نقصی داشتم و حالا باید خودمو اثبات کنم...شاید فکرای من اصلا وجود خارجی نداشت، اما تو ذهن من اینا آزارم میداد...البته روابط ما خیلی پیچیده تر از این حرفا بود..
✨با یاد بهرام بیضایی بزرگ، اسم فامیل خویش را از ایشان وام گرفتم✨زنی هستم در آستانه ی چهل سالگی✨اگر کمتر از سی سال دارید سعی کنید با من وارد بحث نشید. مرسی از شما😉از سال نود و شش اینجام✨
فکر نمیکنم لزوما بخاطر این باشه که شما پیشنهاد دادینالبته میگین که رابطتون پیچیده تر بود پس نمیشه چی ...
صد در صد. اما اون دوران ذهن منو اذیت میکرد. همه ی بی تفاوتی هاشو رو حساب این میذاشتم ک من پیش قدم شدم، همش میخواستم ارتباط رو قطع کنم، چون میخواستم بهم بگهژ نرو ، بمون🥲
✨با یاد بهرام بیضایی بزرگ، اسم فامیل خویش را از ایشان وام گرفتم✨زنی هستم در آستانه ی چهل سالگی✨اگر کمتر از سی سال دارید سعی کنید با من وارد بحث نشید. مرسی از شما😉از سال نود و شش اینجام✨