سلام بچه ها ،، من چند هفته پیش با نامزدم بحثمون شد و مقصر خودم بودم رفتیم بیرون بهش نگفته بودم کسی باهامون هست اومد دید و بدش اومد بحث شد ،، من از اون روز تا به الان هنوز بیرون نرفتم ، شرایط هم نداشتم با خودش برم بیرون یطورایی نمیشه برم بیرون خودش میدونه من الان نزدیک به ۱۵ روزه بیرون نرفتم همش تو اتاقمم و خودشم از ساعت ۸ صبح تا ۱ ظهر ۵ عصر تا ۹ شب سرکاره بعدش میاد خونه غذا میخوره نیره خونه داییاش عموهاش میشینه تا ساعت ۱۱.۱۲ اونوقت میاد منم بهش چیزی نمیگم ،، بعد دیشب من رفتم خونه همسایمون وقتی زنگ زد تازه رسیده بودم حیاطشون و هنوز نرفته بودم داخل یجورایی انگار بدش اومده بود میگفت مطمئنی همین الان رفتی خونشون ؟؟ منم گفتم چرا اینطوری میکنی اگه اینطوریه توهم نرو بیرون
بعد امشب گفت نمیتونی به خانوادت اینا بگی میرم پیش رفیقم بیای بریم بیرون دور بزنیم گفتم نه نمیزارن دیگه این وقت شب چه حرفیه مگه تو الان خواهرتو میزاری الان بره پیش رفیقش کالان اینا باور کنن من واقعا رفتم پیش رفیقم گفت نه نمیزارم خواهرم این وقت شب بره بیرون ، و بعدش با این لحن خیلی بغضم گرفت و تو پیام گفتم حالم خوب نیس بعدا پیام میدم هیچی نگفت فقط گفت اگر میخوای وایسا باهم حرف بزنیم منم گفتم ن دیگه آخه چ کاریه اگه ناراحتم براش مهم بود میگفت وایسا خودم خوبت میکنم خودش میدونه وقتی ناراحتم تنهایی بدترم میکنه ولی چیزینگفت خیلی با این رفتارش ناراحت شدم آخه مگه من عشقش نیستم فقط برای بیرون رفتن حساسیت نشون میده وگرنه بیشتر شبا ساعت ۹.۱۰ میگم میخوام برم بیرون هم پیاده روی هم سوپری میگه برو درصورتیکه ن خواهرشو ن مادرشو نمیزاره از ساعت ۶.۷ عصر برن تنهایی بیرون ،، خیلی از این رفتارش بدم اومد بهش چیزی نگفتم به شدت دلم گرفت با این کار بنظرتون چیکار کنم مشکل از منه زود ناراحت میشم یا واقعا حق دارم