خسته شدم از این زندگی حالم داره ازش بهم میخوره
از دیشب دارم دیوونه میشم بابام هرسال عیدقربان مهمونی داره همیشه باید با چشم گریون برم تو حالت عادیم خونه بابام اینا میخوایم بریم مشکل داریم هر دوماه یکبار یه شب میریم میمونیم فرداش برمیگرده بااینکه راه دوره اذیتم میکنه
دیشبم شدیدا دعوامون شد امروز نرفتیم به خانواده ام الکی گفتم مسموم شده نمیتونیم بیایم😭😭😭
دارم دق میکنم 6 ساله همین بساطه😭😭