امروز یا صدای گریه وحشتناک دختر همسایه بیدار شدم ک حدود ۴،۵ سال سن داره و داد میزد کمک کمک مردم کمکم کنید! حس کردم صدا از خونه پایینیه چند نفر رد شدن انگار دیدن این بچه از پنجره اویزونه مادرش وقتی این خواب بوده رفته بیرون بدون خبر اینم تنها بیدار شده ترسیده، ی خانمی بهش گفت حتما مادرت رفت نونی چیزی بخره میاد گریه نکن اما مگه این بچه ساکت میشد ی گریه هایی میکرد جیگرم کباب شد همسرمو بیدار کردم گفتم پاشو فک کنم بچه همسایه ماست اونم لباس پوشید زفت از پایین دید همسایه پایینیه دختره از پنجره خوشدو اویزون کرده و ترسیده تنهایی ازونجایی ک همسر من نماینده بلوکه شماره همه واحدارو داره حالا هرچی ب پدرش زنگ میزنیم ج نمیده،،مادره هم معلوم نبود کجا رفته تمام بلوک ما و بلوک کناری زیخته بودن بیرون ک دختر و ارومش کنن یوقت خودشو نندازه پایین از ساعت۹ صبح تا۱۱ ظهر ماهم کار داشتیم سرکار نرفتیم تا بلاخره مادرش اومد و بیخیال کلید انداخت رفت خونه بهشم گفتیم فقط گفت ببخشید! بیچاره بچش چی کشید ..پدرش هم ک تازه الان زنگ زد ک چیکارم داشتید!
واقعا نمیدونم چی بگم چقدر مردم بیخیالن ما اینجا پرپرشدیم برای بچش
وای چقد بی فکر مادره کجا بود
خاک برسرشون بغضیا واقعا لیاقت مادر شدن ندارن احمقا حرصم دراومد اه
واقعا به اين آدم ميگن مادر؟؟؟؟؟؟
ببخشید !!! فقط همین ؟؟ ی فیلم میگرفتید از اون حالت بچه شون نشون اون بی مسولیتا میدادید فیلمم برای پدرشم میفرستادید میفمید چرا بهش زنگ زدید /:
چه آدمایی پیدا میشن،یعنی میخواست خودشو بندازه پایبن؟
واي چه پدر مادره بيخيالي
نمیدونم والا اصلا محل ما نداد شوهرم رفت در زد بهش گفت جریانو اون فقط گفت ببخشید درو بست...یکی از همسایه ها صبحانشو اورده بود پایین توحیاط بخوره ک بچه ببینه اینو نترسه دختره خیلی گریه کرد از مردم کمک میخواست فک کنم خیلی ترسیده بود
مامانم رفته بود ترکیه میگفت ی خانوم اقا شب بچشون میخوابید درو قفل میکردن میرفتن تفریح تا نصف شب
چ جراتی دارن مردم
منم ی بار ایکارو کردم اما ی ربع بعد برگشتمم اینقد عجله کرده بودم و دوییده بودم عرق کرده بودم ولی بعد ماماننم دعوام کرد...😢😢😢
