نه
خواهرم از 15 سالگی درگیر این شد
و مامانم سرش خیلی غصه خورد و گریه میکرد و..
الان خواهرم 22 سالشه و بدنش خیلی بیشتر لکه های سفید داره
ولی دیگه نه مامانم ناراحته
نه خودش انچنان اهمیت میده
شوهرشم وقتی اومد خواستگاریش بهش گفت این چیزا براش مهم نیست و دوستش داره
دانشجو شده و به چیزای دیگه زندگیش اهمیت میده نه این لکه های روی بدنش
و الان خودش و مامانم به شدت پشیمون هستن که این همه غصه خوردن برای همچین چیزی
و عذاب دادن خودشون رو که مردم نفهمن و چیزی به روشون نیارن