من با مادر شوهر و جاریم تو یه خونه زندگی میکنیم یعنی با هم هستیم غذا خوردنمون خوابیدنمون مهمونیامون شوهرم اصلا به من اهمیت نمیده هر موقعی که مریض میشم با من قهر میکنه اصلا حرف نمیزنه با من اصلا به من اهمیت نمیده به خدا یه ساله دارم میگم من کفش ندارم اصلا براش منم نیست به خدا کفشایی که مامانم ۵سال برام خریده رو میپوشم من مریضم مشکل زنونه دارم ۵بار وقت گرفتم هربار یه دعوای یه بهونه ای پیدا میکنه نمیبره ما تو شهرستان زندگی میکنیمحالم خیلی بده خیلی