چند سال پیشا خالم ی خواستگار داشت سمج ی سمت بالا تو بانک داشت خالم رد کرد
بعد چون میرفت سرکار من روزایی که دانشگاه نداشتم کارهای بانکیشو میکردم شبیه بودیم امضاشم خودم میزدم
یروز رفتم برای ی کاری منم نمیدونستم خواستگاره اونجا کار میکنه
پسره منو شناخت صدام کرد چکار داری وقتی دید دارم جای کس دیگه امضا میکنم تهدید میکرد زنگ بزنم حراست😄😄😄😄
میگفت خوب شد با خانواده جاعلی مثل شما وصلت نکردم😂😂😂حالا امضائه برای گرفتن وام بود😂😂😂