ما ی وام لازم داشتیم ولی بانک چندتا ضامنمون رو قبول نکرد ماهم مجبور شدیم ب ی اشنا من رو بزنیم و یک مقداریش رو بدمیش تا ضامن بشه.قراره اون قسط مقدار خودشو بده.
خلاصه الان هرماه از چند ردز قبل شوهرم شروع میکنه حرف زدن ک اخ نمیریزه .خودت باید کامل بریزی اون چند روز بعد بده.سکوت کنم ایقدر میگه تا بترکم.بگمم میریزه میگه ن توبلید همش بدی بعد چند ردز بعد بریزه.خب چ کنیم مجبور بودیم حالام فقط چندتاش گذشته دودفعه انکار یادش رفته بود حالام میگم پیامش میدم برای یاد اوری ولی ول کن نبود تا اخرداد بیداد کردم.هر ماه داستان همینه
اولشم میگم بس کن ی بار گفتی ولی ول کن نیست