با خواهرم رفتیم پیاده روی ک یه خانمه اومد منو صدا کردو گفت که یه اقایی فرستادتش خودشم همونجاست ولی ترسیده بیاد جلو
گفت فرستاده که ازت خاستگاری کنم خانمه چندبار تاکید کرد که من اصلا نمیشناسش فقط پسره جلومو گرفتو قسمم داد به فاطمه زهرا و کلی قسم ایه قران که بیام نظر تورو بپرسمو خودش ترسیده بیاد جلو فکر بد کنی دربارش اما میگه نیتم خیره قصد ازدواج دارمو عاشقش شدم من گفتم متاهلم ولی انگار باور نکرد برگشت گفت پسره 29 سالشه یه شرکت داره خونه ماشین داره منم زدم به شوخی گفتم بهش بگید دیر اومدی خیلی دیره😐😐
خلاصه که اخرسر خانمه معذرت خاستو رفت
بنظر شما پسر خودش نبوده؟؟؟ اخه چرا باید یه پسر یه زن غریبه بفرسته جلو ذهنم درگیرش شده میگم کاش میگفتم کو پسره نشونم بده 😂😂😂
نمیدونم چرا دلم میخواد میدیدمش چه شکلیه😂😂