شوهرم هرموقعه باهم بحث میکنیم حرف از طلاق میزنه میگه برو یا مثلا میگه بمونی یا بری مهم نیست خیلی کم بهم میگه دوستت دارم زیاد اهمیتت نمیده به خرج مخارجی که یه خانم داره. منم بهش خدایی سخت نمیگیرم چون تنهاست همه مشکلات رو دوش اونه
تا حالا دوبار هم خیانت کرده (چتی )
منم اولا خیلی کلکل میکردم به غرورم برمیخورد اما واقعا دیگه اینقدر تکرار کرده بی اهمیت شدم به حرفاش
امروزم سر اینکه بهش گفتم به پدر و مادرم بی احترامی نکن گفت من اونارو گذاشتم کنار تورو هم یه روز میذارم کنار بشین ببین منم جوابش ندادم دیگه
دوسال عقد بودم یک سال امدم خونه خودم
چقدر رو این آدم میشه حساب کرد ؟
شما بودین بچه دار میشدین از این آدم ؟