سنتی معرفی شدیم
اقا نمیخاسته بیاد با زور اوردنش همونجام عاشق شد و ب زور از خونمون رفت 😁😇
من جوابم ن بود 😊
چن بار اومدن رفتن تلفن و … گفتم ن نمیخام ازدواج کنم
پسره اینستا پیام داد و گفت بهش فرصت اشنایی بدم و اکه دلیلم موجه بود اون موقع بهش نه بگم وگرنه ولم نمیکنه😍🥰
خلاصه اشنا شدیم و سه ماه بعد ک میخاستیم رسمیش کنیم برادرام دیدنش گفتن ن ( ب خاطر ظاهر و قیافه )
بازم بیچاره اینقد ایندر اون در زد اما من قلبش و پسندیده بودم و جوابم بعله بود بهش ♥️