در حق شوهرم نامردی کردم؟

هر چی میکشم از این استرسهای لعنتی هست. از بچگی همش استرس و اضطراب الکی کشیدم تا الان. واقعا همش الکی بود به قیمت از دست دادن سلامتیم تموم شد

یه مدت تحت نظر دکتر بودم مشکل عصبی داشتم مادرشوهرم پدر هممونو در میاورد حتی دخترای خودشو فراری داده با دختراش و پسراش و برادراش و خواهراش قهره. به جز همسر من هیچ کدوم بهش نمیرسن و نمیان بهش سر بزنن. منم که تو یه ساختمونیم بیشتر اذیت میکرد تازه فهمیدیم که آلزایمر گرفته به سرعت پیشرفت میکنه و با اذیت کردن من خودشو تخلیه میکرد حتی باعث شده بابام خونمون نیاد خواهرام دزدکی میان و میرن‌. منو هم اگه ببینه میرم بیرون جلومو میگیره. اوایل نمیدونستیم داره آلزایمر میگیره واسه همین تو خودم میریختم و چندبار دچار حمله عصبی شدم داروهای دکترم خیلی خوب بود خیلی خیلی بهتر شدم. ولی الان میدونم که این رفتارهای مادرشوهرم به خاطر بیماریشه. دکترش گفته رفته رفته آزارهاش بیشتر میشه دست خودش نیست. الان دیگه باهاش کنار اومدم. ولی چه فایده این بدنم دیگه همون بدن قبلی نشد. هر بار که یه ناراحتی خیلی خیلی کوچیک پیش میاد مثل همون قبلنا دست و پاهام به شدت درد میکنه ولی خداروشکر زود خوب میشه

ممنون عزیزم. چشم حتما