با یه پسری چندماهه تو تلگرام حرف میزنیم و دوست صمیمی هستیم تقریبا. روزی چندین ساعت حرف میزنیم. باهم کتاب میخونیم و فیلم میبینیم. من ازش خوشم میومد و دوس داشتم رابطه ای بینمون شکل بگیره ولی اون اصلا نخ نمیده. وقتی خودش درد و دل میکنه و از دل شکسته و شکست عشقی و اینا میگه من تحویلش میگیرم دلداریش میدم و اینا ولی وقتی من کوچکترین حرفی راجع به خودم میزنم اصلا تحویل نمیگیره و حرصم درآورده
. غرورم جریحه دار کرده اخه موقعیتش و تحصیلاتشم از من پایین تره ولی چون علاقه مندیای مشترک داشتیم خوشم اومده بود ازش.میخوام تلافی کنم و یه جور باشم فکر کنه خوشم نمیاد ازش. اصلا خودش از من خوشش بیاد من تحویلش نگیرم. واقعا دیگه به یه ورمم نیس میخوام باشه که فقط کتاب بخونیم. بخاطر کتاب خونیمون نمیخوام رابطمو بهم بزنم باهاش. یبارم عکس خودمو تایم دار فرستادم گفتم بدونی داری با کی حرف میزنی فقط گفت خب دستت درد نکنه.
من همیشه هر وقت حرف دوس دخترای سابقشو میزد میگفتم برگرد باهاش، یا میگفت دوس دارم ازدواج کنم میگفتم همون دور و بر خودتون یکیو پیدا کن که بتونه درکت کنه.
قبلا هم خودم خیلی پیشش چس ناله کردم و درد و دل کردم از اینکه تا حالا با کسی نبودم و احساس تنهایی میکنم و...
بعد در مورد کراشامونم حرف میزنیم بازیگرا و...
به نظرتون چکار کنم، بدجور احساس حقارت بهم دست داده. دلم میخواد یه جور تلافی کنم و از طرفی هم بخاطر کتاب خونی نمیخوام رابطمون تمام شه چون خوب پیش میریم.
یه کار دیگه هم که کردم شمارمو دادم بهش که وارد اکانت فیدیبو م بشه بتونه کتابه رو بخونه.من شمارشو ندارم.
هر دو ۲۸ سالمونه