۲۹ سالمه.... ارشد دارم و معلمم. معلم خیلی خوبی هم هستم به گواه همه. شوهرم عاشقمه و منم عاشقشم. اما چون حقوقم کمه همه فامیل به چشم این بهم نگاه می کنند که فلانی بعد اونهمه درس توندن هیچی نشد. شوهرمم پولدار نیست ولی خیلی تلاشگره اما خب زندگی سخته... خیلی می ترسم از آینده و حس بدی به خودم دارم.... همه ش حس می کنم مسیر زندگیمو اشتباه اومدم و تا آخر عمرم یه آدم ضعیفم که خیلی چیزای خوب رو نمی تونه تجربه کنه....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
زندگیت آرزوی خیلیاست مشکلت فقط توجه بیش از حد به مردمه! هرجا و هرچی باشی بازم حرف برا زدن دا ...
درست میگی اما دست خودم نیست. هی میگم خب راست میگن دیگه. من هیچ وقت فلان گوشی رو دستم نمی گیرم... هیچ وقت تو فلان منطقه نخواهم بود و همیشه بقیه ازم جلوترند
عزیزم اعتماد به نفس داشته باش دنیا ارزش حرف مردم رو نداره اگه فک می کنی اون جایگاه جای ...
نه اشتباه نشه خیلی شغلم رو دوست دارم و خیلی هم توش موفقم. من با بهترین برندای آموزشی کار می کنم حقوقم هم از متوسط معاما بیشتره اما خب بالای بیست تومنم نیست
از کجا میدونی فامیل به این چشم نگات میکنن به نظرم نعمت های خدارو نمی بینی و رفتی توی مقایسه و ...
ببین یه بار تو جمع وقتی تازه شروع به کار کردم یه نفر بهم تبریک گفت بقیه هممه بهش حمله کردند که مگه معلمی تبریک داره؟ سعی کردم خودمو حفظ کنم و مسیرمو ادامه بدم اما الآنشم میان بغلم نی شینن که آره فلانی فلان ماشینو خرید بهمان کارو کرد تو ازون درسخون تر بودی و....
بامزه گفتی... راستش از اولین روزی که معلم شدم هما فامیل هی بهم حرف زدند... با طعنه و یا مستقیم....
من امسال کنکور دارم احتمالا بتونم پرستاری یا بقیه پیراپزشکیا رو قبول شم با کنکور اردیبهشتم اما خیلی بیشتر دوست دارم معلمی قبول بشم که قبولیش خیلی سخت تر هم هست تو شهر ما بکی از همکلاسیای من پارسال پرستاری دولتی آورد اما حتی دعوت به مصاحبه هم نشد برای فرهنگیان امسال با اینکه دانشجوی پرستاریه داره باز کنکود میده پزشکی قبول بشه گفت اگه فرهنگیان بیاره پرستاری رو ول میکنه