خانما داستان های ایتا رو میخونین؟ افرادی که مثل من قندشکن ندارن... یه داستان جدید خوندم یعنی شاهکار بود...
دختره توسط شوهرش به یه گروه قاچاقچی فروخته میشه! و شوهرش هم طلاقش میده... بعد یه آقایی خودش رو برادر رئیس قاچاقچی ها معرفی میکنه و طی عملیات حیرت انگیزی، دختره رو نجات میده... دختره یک دل نه صد دل، عاشق این آقا میشه... اون آقا خودش رو نقاش معرفی میکنه و میگه به صورت اتفاقی اونجا بوده...
کسی خونده اینو؟ یعنی سم تر از این ندیدم تو عمرم