سلام دوستای گلم عصرتون بخیر باشه❤️
من چند سال پیش ازدواج کردم و رفتم شهر دیگه و بعد از یکسال بدلایلی طلاق گرفتم و دیدم واقعا ارزش نداره بخاطر یه همچین زندگی دور از خانواده و تو غربت باشم
اومدم شهر خودمون و الان دارم ادامه تحصیل میدم و کار میکنم
خواستگار هم میاد اما وقتی میفهمن یبار ازدواج کردم میرن و پشت سرشونم نگا نمیکنن
این جریانو که طلاق گرفتم و علتش رو به هم دانشگاهیم گفتم و دیروز بهم پیام داد که تو رو به خانوادم تعریف کردم و اگه اجازه بدین بیاییم خاستگاری داداشم
حالا به گفته ی دوستم برادرش اهل کاره و سالمه و خوش اخلاقه و... در کل من از شرایطش خوشم اومد
اما با اینکه خانوادش تو شهر خودمونن اما خوده پسره شهر دیگه هست ینی کار و زندگیش جای دیگس و فکر نکنم حالا حالا ها بیاد شهر خودمون
من دودلم از یور شرایطش خوبه و منم قصد ازدواج دارم و میترسم کیس خوب پیدا نشه از یور اصلا غربت رو دوس ندارم از الان فکر میکنم حالم بد میشه هم بخاطر دوری از شهر و خانوادم هم بخاطر اینکه همسر سابقم تو غربت اصلا کنارم نبود 😑
دوستم میگه همه مثل هم نمیشن از دور بودن راه نترس همش ۵ ساعت راهه و تند تند میای دیدن خانوادت
حالا قراره امروز به دوستم جواب بدم
میشه راهنماییم کنین شما بودین چیکار میکردین؟