بچه ها من پنج صبح پاشدم باز خوابیدم این خواب رو دیدم میگن خواب صبح چرت پرته ولی این یکی نمیدونم چرا آنقدر واقعی بود الان از ترس همه جام میلرزهه
خواب دیدم به مامانم گفتم من میرم پیاده روی کوه نوردی توی ی روستا مسافرت بودیم رفتم بالا انقد رفتم رفتم تا رسیدم به بالا ترین حد ممکن اون کوه که ارتفاع وحشتناکی داشت ی چیزی حدود پونصد متر هزار متر خیلییی بلند بود تو اون وضعیت که داشتم سکته میکردم بیفتم میخواستم گوشیمو درارم فیلم بگیرم :/ ولی بعدش گفتم خاک بر سرت بزار تو جیبت تا نیفتادی بدبخت خلاصه نمیتونستم دیگه بیام پایین میترسیدم انقد که وحشتناک بود اون بالا میخواستم زنگ بزنم مامانم بیان کمکم ولی بازم پشیمون شدم تو ی جا وایساده بودم ک شاید نیم متر هم فضا نداشت نمیتونستم هیچ کاری کنم فقط داشتم از ترس سکته میکردم و نمیدونستم چجوری برگردم که یهو انگار مثلا دیگه من پایین اومدن از اونجا رو ندیدم ولی انگار رفتم خونه و موفق شده بودم پایین بیام چون وقتی رفتم خونه به همه گفتم که رفتم فلان جا و براشون تعریف کردم بعد ی بارم باز با زن داییم رفتم اونجا بهش نشون بدم من کجا رفتم گفت این زیرش آب هست دریاچس میفتادی هم مهم نبود گفتم ولی اونجایی ک من بودماب نبود ولی در کل هم ی دریاچه دیدم تو خوابم که حتی توش پریدم و اومدم بیرون هم ی کوه که رفتم به بالا ترین حدش و از. ترس سکته کردم ولی پایین اومدنم رو ندیدم اما خو بدون کمک کسی برگشتم خونه به نظرتون تعبیرش چیه