ببین کامل میگم
وقتی 13 1۴ سالم بود باهم اوکی شدیم 7 سال باهم بودیم تا 20 سالگی من
وقتی اوکی شدیم اون به خانوادش از همون روز اول گفت و منو معرفی کرد
ولی من نه
بهشم گفتم من خانوادم زیر 20 شوهر نمیدن کلا بیشتر داریم اما کمتر کلا نداریم و حداقل تا قبولی دانشگاه باید صبر کنیم
چند سال گذشت بعدش من به مامانم گفتم ک اره توی رابطم
بعد از اون تا ۲0 سالگی باهم بودیم و کلا توی دوستی قرار گذاشته بودیم تا وقتی من دانشگاه قبول میشم باهم باشیم بعدش بیاد خواستگاری
اونم همون دو سال اول ماشین و زمین و اینارو اوکی کرد شغل هم داشت
توی اون چند سال هم درسشو ادامه داد و ماشین بهتر گرفت و باهم صحبت کرده بودیم ککجا خونه بگیریم خونه گرفت و...
تا دانشگاه قبول شدم
و کلا قرار این بود
بعدش گفتم ببین ما واقعا نداریم زیر 20 صبر کن تا من 20 بشم الانم هرچی خواستگار میاد رد میکنیم و بابامم میگ من کلا زیر 20 نمیخام ازدواج کنی
و واقعا صبر براش سخت بود ومیگف میخام زودتر مال خودم شی سخته انقدر دورم ازت ولی خب راضیش کردم تا 20 صبر کردیم
بعدشم دیگ اومد خاستگاری و عقد کردیم
و همون اولش دوباره گفتیم به خاطر درس الان من فعلا عقد میمونیم و یکمم سن من بیشتر بشه😂
کلا راجبش تصمیم گرفته بودیم توی دوستی