2777
2789
عنوان

خواهرا لطفا کمکم کنید

152 بازدید | 9 پست

بین یه دو راهی که چه عرض کنم صد راهی گیر کردم دائم میشینم دنبال مقصر میکردم خیلی جاها خودمو مقصر میدونم احساس میکنم کم کاری از من بوده که زندگیم به اینجا کشیده شد و داره نابود میشه نمیدونم دیگه چیکار کنم دست به دامن همه چی و همه کس شدم زنم اصلا نمیدونه چیکار میکنه و حرفی هم از دهنش بیرون میاد اصلا بهش فکر نمیکنه من اعتقادی به دعانویسو این چیزا نداشتم ولی واقعا  یه صحبتایی شنیدمو یه چیزایی دیدم که اعتقاد پیدا کردم 

شب عروسیمون نمیدونم کدوم نا مسلمونی سنجاق قفلی زده بود به کفش عروسیش

با چند نفر صحبت کردم قبلا گفتم این خانوم مجرد که بوده افسردگی داشته با پای خودش رفته یه دعا برا خودش گرفته که یارو بلد نبوده یه جن از قوم نمیدونم چی چی یهود انداخته به جون این الان هر حرفی میزنه نمیدونه چی از دهنش بیرون میاد هر کاری هم میکنه به عواقب بعدش فکر نمیکنه کلا مغزش مث تارعنکبوت گرفته شده و اصلا روی رفتارو کردارو گفتارش تسلطی نداره تورو قران بگین من باید چیکار کنم 

میشینم به این فکر میکنم که چرا زندگیمون به اینجا کشید خیلی جاها میبینم واقعا من هم مقصر بودم اذیتش کردم بی محلی کردم ولی اونم خیلی کارا کرد که کلا هردومون مقصریم واقعا 

الانم توی جریانات طلاق و اینا افتادیم رفته خطشو عوض کرده نه راه ارتباطی دارم باهاش نه چیزی رفتم دره خونشون با خودش و خانوادش صحبت کردم اونا دوس ندارن طلاق بگیره ولی خانومم میگفت من طلاق میخوام یا باید به پدرت بگی طبقه پایین خونش رو بفروشه واسه ما کرج پیش خواهرم خونه بگیره یا من نمیام پیش مادرت زندگی کنم

درصورتی که مادرو پدرم هیچ بدی بهش نکردن نمیدونم این دختر چرا اینجوریه نمیدونم کجا ببرم اینو یا خودم پیش کی برم بلکه ببینم واقعا مشکل زندگیمون از کجاست 

نمیدونم تا حالا توی همچین شرایطی گیر کردین یا نه که به جایی برسین که اصصصصصلا مغزو فکرتون به جایی قد نده و همینجوری بمونید و نابودی زندگیتون رو ببینید 

دنبال یه د عا نو یس یهو دی میگشتم که ببینم کلا میتونه اینو از بدن خانومم بکشه بیرون یانه ولی پیدا نکردم نمیدونم دیگه چیکار کنم تورو خدا هر راهکاری به ذهنتون میرسه بگین دیگه دارم دیوونه میشم تنهایی هم از اینطرف داره بهم فشار میاره کلا همش فکرم درگیر شده نمیتونم درست فکر کنم و درست تصمیم بگیرم

برادراش میگفتن طلاقو به تعویق بندازیم یه مدت بهش فرصت بدیم ببینم از این وضعیت میاد بیرون ولی با توجه به کارایی که این خانوم میکنه و طرز رفتارو کردارش مطمئنم یه چیز غیر عادی در موردش هست چون هیچکدوم از اعضای خانوادش اینجوری نیستن یه چیز عجیب غریبیه چند بار نصف شب از خواب پریده و ضربان قلبش رفته روی 188 که بردمش بیمارستان

من حتی انقد دیگه چاره نداشتم و فکرم درگیر بود با خودم شک اعتیاد این خانوم رو هم کردم دیگه ببینید کارم به کجا کشیده

چی میگه مثلا؟خودت چه کارهایی کردی که میگی اذیتش کردی؟یعنی اذیتت در چه حد بوده؟خیانت؟

جنگل رو به فنا بود ولی درختها هنوز به تبر رای میدادند چون تبر درختان را قانع کرده بود که او هم یکی از انهاست زیرا دسته او هم از چوب بود..
چی میگه مثلا؟خودت چه کارهایی کردی که میگی اذیتش کردی؟یعنی اذیتت در چه حد بوده؟خیانت؟

بی محلی کردم یه جاهایی خونه تنهاش گذاشتم یه وقتایی عصبیم کرده دست روش بلند کردم فحشش دادم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وقتی یه زن تا مرض نابودی میبرد باید این انتظار رو هم داشته باشید که دیگه از زندگی نا امید بشه وقتی ی ...

چیکار کنم تورو خدا من جوون بودم سنم کم بود نمیدونستم دارم چیکار میکنم

چیکار کنم تورو خدا من جوون بودم سنم کم بود نمیدونستم دارم چیکار میکنم

جبران کن ،خونه جدا بگیر پیش خانوادت نباشه ،مسافرت ببر گردش ببر ،جای که دوست داره ببرش ،چیزهای که دوست داره بزار بخره ،اگه میخواد بره دانشگاه یا سرکار بزار بره

جبران کن ،خونه جدا بگیر پیش خانوادت نباشه ،مسافرت ببر گردش ببر ،جای که دوست داره ببرش ،چیزهای که دوس ...

شرایطش رو ندارم الان که خونه جدا بگیرم براش

یه سال خونه جدا گرفتم اونجا هم وضعمون همین بود در کنار جنگو دعواهامون روزای خوبی رو هم داشتیم الان نمیدونم باید چیکار کنم دیگه

همش دست به درگاه خداوند میشم بلکه زندگیم نجات پیدا کنه چند روز دیگه میخوام برم مشهد ببینم فرجی میشه توی زندگیم

وقتی عرضه نداشتی برای زنت مسکن تهیه کنی و وابستگی داشتی به مادر گلت 

باید می موندی کنار مادرت و شوهر اون میشدی 

چون هیچ زنی با این مسعله کنار نمیاد حتی اگر دنیا رو واسش بخری 

این همون دختریه که همونجور که خودت گفتی یه جوری عاشقش یودی تمام فکر و ذکرت بوده 

پس هیچ کس جذب این چیزایی که الان داری ازش میگی نمیشه 

الان این زنی که میبنی دست پروده خودته شایدم خانوادت

باید ببینی اون چقد تو دلش ناراحتی داره شایدم تنفر که واسه اروم کردن خودش بهتون خیانت کنه وگرنه زنی که از زندگیش راضی باشه اینجور که شما میگی نیست 

در ضمن از چشم زنا بیوفتی تمومه....

خدا کمکم کن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792